جرقه امید در 30بهمن

ساخت وبلاگ
از اخرین پست و روز شماری واسه تولد دخترکم ۵ماه گذشت...یه روز قبل تولدش مامان بزرگم فوت میکنه و حسرت اون تلفنی که میخاستم بهش زنگ بزنمو نزدم روی دلم همیشه خواهد موند...هی امروز و فردا کردم...یه هفته دست دست کردم اخرم که......دیگه تولد واسه بچم نگرفتم....یه ماه بعدش فقط بردمش عکاسی..—دوباره لوازم کار خریدم...ان شالله این بار بشه ترسو گذاشت کنارو موفق شد.روزا اگه نفس کوچولوم بزاره یکم تمرین میکنم..عید قربان رفتم بیرجند ، ...اخرین باری که رفته بودم یادم نمیاد اصن...چند سالی میکذشت و این رفتن واسم حس خوبی داشت...خالم دعوتمون کرد...بهم گفت دست دست کردم امروز فردا کردم ....هی قسمتو ازین حرفا...نگاش میکردم فقط...خیلی دوس داشتم اون لحظه یه چیزیو بهش بگم ولی نگفتم. جرقه امید در 30بهمن...
ما را در سایت جرقه امید در 30بهمن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rosa6872 بازدید : 69 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 13:49

۳روز مونده تا تولدم... اولین باره دلم میخاد کیکمو خودم انتخاب کنم عکسای خوب بگیرم...و ...و...و.... جرقه امید در 30بهمن...
ما را در سایت جرقه امید در 30بهمن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rosa6872 بازدید : 100 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 13:49

چقد دلم میخواد خا طراتو درست ثبت کنم اما نمیشه...هر سری که حالم خرابه یادم میوفته باسد بنویسم..اینجوری همش خاطرات تلخ ثبت میشنو خوبا به نوشتن حتی نمیرسن..نمیخام بنویسم الان چمه یا یه هفته پیش چی شد..چه شوکیو تجربه کردم...نمیخام بخونمش حتیـــ...خدا بهم ارامشو صبر بده...از خودت میخام حالمو خوب کنی...من الان یه مادرم باید حالم خوب باشه بچم شاد بمونه..واسش وقت بزارم حالم خوب باشهـ..انرژی داشته باشمـ....دخترکم...عزیزم فضولتر از همیشه...الان به مرحله ای رسیده که خاله بازی میکنه..غذا درست میکنه.عروسکشو نازش میده.ارایشش میکنه...ولی از لجبازیو زورگوییش چیزی کم نشده..اضافم میشه..عاشق عرق گوشته..امشب که بهش دادم بازم میخاست،میگفت اُشت....(گوشت)زبونشو دوس دارم همه چی یه موجی داره حرفاش..به پستونک میگه اُشو...یه چیزی بیوفته میگه اُوتاد...هیچ ربطی ام بهم دیگه ندارن:)))عاشق لباسای چین چینی شدهـ...تکون میخوره خوشش میاد.چیزایی که به دلشه سریع میگه چَش...قبل اینکه ادم بچه داشته باشه هیچ تصوری نداره.و اصلا خودتم نمیدونی چطوری یکیو حتی بیشتر از خودت دوس خواهی داشتـ..و چقد بی منت عاشقشی،با همه ی اذیتاش...واقعا مثه معجزس....خدایا میشه کمکم کنی ؟میشه یه معجزه بهم بدی از این سکون خارج بشم؟جوابمو بده و کارم درست بشه؟منم موفق باشم توی زندگیم...خدایا لطفا..آمین..اگه بخام از کارم جرقه امید در 30بهمن...
ما را در سایت جرقه امید در 30بهمن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rosa6872 بازدید : 75 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 13:49